با خودم میگم کاش همه مثل این همکارم فکر می کردم ،مرد و زن رو میگم
یه همکار اقا یه بار گفت: چرا نمیشه ادم های زیادی رو دوست داشت ؟!
من اون موقع گفتم چون من خودخواه هستم، دوست دارم همسرم فقط منو دوست داشته باشه
ولی حقیقتش بعد این حرفش رابطه ام با اون اقا مهربان تر شد..راحت تر..هنوز هم به فامیل صداشون می کنم و احترام زیادی قائل هستم ولی نوع سلام کردنم با ایشون گرم تر هست
خلاصه دیروز جایی دعوتشون کرده بودم که نمی تونستم برم و البته نمی دونستم که میاد یا نه
ولی هر طور شده بود رفتم و دیدم اومدن ..سلام و احوال پرسی ولی زود برگشتم
شب هم که چک کردم گوشیم دیدم با من تماس گرفته بودن
با اینکه گروه بهشون گفته بودن که نمی یام..احتمالا اگه نمی رفتم ، ناراحت می شدن
خلاصه اینکه نمی دونم چرا بعضی چیزا سخته و نمیشه فقط دوست بود !!!!؟؟؟
....
همسر دیروز بهم گفت یه هدیه گرفتم
فکر کردم برای من خریده
گفت نه هدیه گرفتم ، به من دادن
بهم نشون داد، یه دفترچه ی کوچیک با یه خودکار
یه هدیه ی قشنگ و کوچیک
من اصلا نپرسیدم کی بهت داده ..راستش برام مهم نبود و به نظرم این یه چیز شخصی هست..شاید راحت نباشه که بگه
داشت تعریف می کرد که این هفته سرکارش چطور گذشته
یه بار رفته چای ساز روشن کرده ولی برگشته سرکارش و همکارش( از صحبتش مشخص بود که یه خانم) رفته دم کرده و یه چایی براش اورده..همکار بغل دستیش حسودی کرده و گفته چرا برای من نیاوردی؟!
بعد چند دقیقه یه همکار خانم دیگه( من دیدم این خانم رو، یه خانم مهربون، با شخصیت بالا) این دفترچه رو براش میاره
اینجا بود که فهمیدم این هدیه، یه هدیه شخصی بدون مناسبت بوده
و این بار اون همکار بغل دستی چیزی نمیگه ..کمی شوخی می کنن
اخر روز همسر از بیرون میاد می بینه که یه بسته بهارنارنج رو میز کارش هست
همکارش میگه خانم فلانی( از مجموعه تیمش که اهل شبراز هست) براتون گذاشتن، شما نبودین)
و همکار بغل دستی میگه: واووو ببین اقای فلانی امروز محبت باران شدددد
خلاصه همسر بنده وسط کلی خانم یه هفته کار می کنه، منم نیستم🤣🤣🤣🤣🤣
و هر بار هم میره، می برمش بازار و لباس جدید می خریم که لباساش تکراری نباشه و این بار شده بود هلوووو از بس جذاب شده بود بیشعور🤣🤣🤣🤣🤣
خودش میگفت یکی از خانم هایی که قبلا تو تیمم بود ،دیدم
باهاش حرف زدم و وقتی بهش گفتم که من در رفت و امد هستم و یه هفته اینجام
برگشته با تعجب گفته؟! چراااا خانمت اجازه داده؟؟؟؟؟؟ من بودم عمرا اگه می ذاشتم
من خندیدم گفتم برای اینکه آقایون امتحان شون بدجور رد شدن، ببین چه کارا شماها کردین که اولین واکنش ادم ها در شنیدن رفت و امد یه اقا چیه؟!!
با اینکه خودش می دونه درست میگم، گفت نه شما خانم ها ،خودتون رو می شناسید🤣🤣🤣
من در گروه همسرم بودم ..دورهمی شون بودم
فقط یه اقا هست اونم متاهل ...بقیه خانم و البته مجرد
ولی رشته ی کاری همسرم طوری هست که همشون ادم های درست و حسابی هستن..ولی اون ادم هایی که رضته ی تخصیی کار نمی کنن، حسابی سر و گوششون می جنبه
اقایون هم که از یه ور هول..فرق نداره مدیر عامل باشه، یا یه برنامه نویس ساده
و سبک رفیق شدنشون شبیه دانشگاست..یعنی میگن اگه با خانمای گروه شون بریزن رو هم، زودی می فهمن پس میرن با گروه های دیگه رفیق میشن🤣🤣🤣🤣
...
زندگی با دوستی ها قشنگه
کاش ادم ها جنبه ی محبت داشتن