من شاکر همسر هستم که برام ماشین خرید

من شاکر لطف خدا هستم که همسشه حواسش به من بوده

پارکینگ خونه ی ما سه تا ماشین داره و نوع پارکینگش طوری هست که فقط یه ماشین می تونه راحت بیرون بیاد و بقیه یه کوچولو چالش دارن

همسر هفته ای یه بار ماشینش میبره بیرون

برادرش هفته ای شاید دوبار،

و منم هر روز میرم بیرون، اونم دو سه بار

چندین بار میرم و میام

و یک سال و نیم هست که ماشین سوار میشم

همسر جوری پارک میکنه که برام سخت نباشه، چون خیلی میرم و میام

ولی برادرش هر طور عشقش بکشه

راستش خیلی زیاد عصبی میشدم از کارش

تا اینکه دیشب متوجه شدم که از برادرش ناراحت نیستم، بلکه از خودم و توقعاتم بوده

من خیلی ملاحظه ی ادم ها رو میکنم

بدون اینکه ازمن بخوان یه کاری میکنم که اون ها دچار چالش نشن

و اینکه می دیدم برادر همسر با اینکه بهش گفتیم چون من زیاد میرم بیرون ، ماشینش یه جا بزاره که برای من کمتر چالش داشته باشه، ولی اصلا اهمیت نمیده ،همین باعث میشد انگار از خودم ناراحت بشم که چرا؟!

برای همین دیگه از چند روز پیش لین مساله رو رها کردم

و این پارک کردن های عجیب برادرش باعث شد من در ماشین حرفه ای بشم ،خیلی زودتر راه افتادم.

باید اضافه کنم که حتی مردهای فامیل ما گیر میکنن سر پارکینگ ما، ولی من با انواع مدل ها ماشین بردم بیرون

گاهی خودم برگام میریزه😂