دیروز رفتم جلسه ی مثنوی خوانی
به دلم ننشست
سطحی بود
مولانا سنت ها شکست تا به درجه ی اعلا رسید
از انسان کامل در مولانا گفت
ولی محمد ,پیامبر مسلونا رو نمونه گفت
من گفتم با توجه به ویژگی انسان کامل مولانا،اگر کسی انسان کامل باشد اصلا بیان نمی کند
گفت بله اونقدر بزرگ میشه که اصلا نمیگه
گفتم پس اگر کسی در طول تاریخ گفته من اولیای خدام، پس دروغ گفته؟!
با من من گفت بله .ولییی شاید بزای هدایت مردم گفته
تو دلم گفتم انسانی که برای هدایت مردم، خودش رو انقدر ببر بالا، همون بهتر نری سمتش
و بعد هر چی میشد نسبت میداد به اسلام
اما مولانا غزل های بی نظیری داره که اشاره میکنه شراب بهتر از نمازه
فقط یه چیز گفت اونم در نقص این حکومت بود
یکی گفت اون برنامه که مردم می میرن بعد میان میگن ما رفتیم اون دنیا چطوریه؟!
گفت همه ساخته باور ماست..هیچ کس نرفته ..و این برنامه ایدئولوژی طور هستش..تقویت باور اسلام
ولی اینکه غزلیات مولانا می خوند و توضیح میداد بزام شیرین بود
و اینکه همه چی هم ربط میداد به اسلام مزخرف
انقدر در نقص حرفاش مثال اوردم که فکر کنم دیگه نخواد من برم😂😂😂
یه جا گفت روح انسان برای رسیدن به درجات بالا خوذش انتخاب میکنه معلول به دنیا بیاد ، بعد باید انسان بپذیره
منم گفتم چرا پذیرش؟؟!
اگه هلن کلر می پذیرفت که معلول بمونه تا به درجه بزرگ انسانیت برسه، الان کلی معلول در سراسر جهان بدبخت بودن..هلن کلر از مرز پذیرش گذشت تا شد هلن کلر
گفت درسته باید بجنگی و بپذیری
ولی من قانع نشدم
معلولیت انتخابی نیست ..علم پیشرفت کرده، بچه ی معلول نباید به دنیا بیاد تا زجر بکشه